دل استــ دیگر خسته میشود . . .
بی حوصله میشــود . . .
از روزگار از آدمـــــــها از خــودشـــــ
از این قابــها ، از اثباتــ ، از تـــــوضیــح
از کلماتــــی که رابـــطه ها را به گند میکشـــد . . .
.
.
.
یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه
بدی هاش یادت میره نامردیش یادت میره
بی محبتی و رفتارسرد و تلخش یادت میره
وقتی با بی رحمی تنهات گذاشت یادت میره
فقط می گی خدایا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده آروم شه . . .
.
.
.
از عشق های این روزا
داستانی به بلندای شنگول و منگول هم نمی توان نوشت
چه برسد به شیرین و فرهاد . . .
.
.
…
.
من گمان می کردم رفتنت ممکن نیست . . .
رفتنت ممکن شد باورش ممکن نیست . . .
.
.
.
در زندگی من اتفاقهایی همیشه می افتند حتی وقتی دستشان را میگیرم
دلت برای من نسوزد ؛
من عادت کرده ام که همیشه دستی چوب لای چرخ آرزوهایم بگذارد . . .
.
.
.
دلیل نیامدنت از این دو حالت خارج نیست
یا نمی خواهی ام
یا
.
یا ابوالفضل
یعنی نمی خواهی ام ؟
.
.
.
چه حماقتی
مرا یاد نمیکند
و باز می خواهمش
چه غرور ” بی غیرتی ” دارم من . . .
.
.
.
هزار بار دیگر هم از شانه ای ب شانه ی دیگر بغلتی این شب صبــــح نمی شود وقتی دلت گرفنه باشد . . .
.
.
.
کـــاش مــــن هــــم کـــســـی را داشــــتــــم . . .
کـــه بــــا بـــســـتــــن چـــشـــمـــانــــم . . .
حـــس قـــشـــنـــگ نــــگـــاهـــش را احــــســـاس مــــیـــکـــردم . . .
بـــوی نـــفـــســــهـــایـــش را مـــیـــشـــنـــیـــدم . . .
کـــاش مـــن هــــم کـــــســــی را داشــــتــــم . . .
کــــه حـــتــــی وقــــت نـــبــــودنــــم . . .
عـــاشـــــقــــم بــــاشــــــد . . .
کـــــاش . . .
.
.
.
نمیدانم دل دل کردنت برای چیست . . .
برای دل دادن . . .
دل بردن . . .
یا دل بریدن
.
.
.
حالم خوب نیست ؛
و جز تو هیچ پزشکی نمی فهمد
که من تب می کنم برای دیدنت
.
.
.
دیر آمدی ؛ بودنم در حسرت خواستنت تمام شد . . .
.
.
.
تو را هرگز آرزو نخواهم کرد ، هرگــــــــز . . .
چون محال میشوی مثل همه آرزوهایم
.
.
.
گاهی بــه خـــاطـرش
مـــانـدن را تـحـمــل کن . . .
رفتن از دست ” همـــه ” برمی آید
.
.
.
امشب تمام حوصله ام را . . .
در یک کلام کوچک . . .
در تو . . .
خلاصه کردم !
ای کاش می شد . . .
یک بار !
تنها همین . . .
یک بار !
تکرار می شدی
.
.
.
یه وقتایی هست میبینی فقط خودتی و خودت دوســـت داری ، همـــدرد نداری خانـــواده داری ، حمــــایت نداری عشــق داری ، تکـــیه گاه نداری مثل همیشه هــمه چی داری و هــیچی نداری . . .
.
.
.
بعضی وقتا آدم عجیب دلش میخواد یکی بهش گیر بده !
ازش بپرسه کجائی ؟ کجا میری ؟ کی میری ؟ زود برو خونه ! رسیدی زنگ بزن !
هوا سرده لباس گرم بپوش . . .
تا دیر وقت بیدار نمون . . .
حتی باهات قهر کنه باهاش قهر کنی . . . نازت رو بکشه !
نصف شبی بهت اس ام اس بده . . .
بدونی تو بی خوابیاشم بیادته . . .
باید یکی باشه نگرانت باشه . . . !
باید کی باشه بهت بگه مواظب خودت باش . . . !
آدم هی میخواد به روی خودش نیاره ، هی بگه همینجوری خیلی هم خوبه ولی یه وقتائی دیگه نمیشه ، دیگه نمیتونه !
بعضی وقتا آدم حس میکنه میخواد یه حرفائی رو بشنوه . . .
یه حسائی رو تجربه کنه ! بعضی وقتا آدم دلش میخواد واسه یکی مهم باشه . . .
.
.
.
دلشوره ها نگذاشت من بی ترس . . .
یک صبح تا شب عاشقت باشم . . . !
.
.
.
وقــتـــی دلـــیــــل ” خــوابــــــ ” ؛
فــــرار از ” بـــیــــداری ” بـــاشـــد
یـــعــنـــــی تــــمـــام شــــده ای . . .
تــــــمـــام !
.
.
.
خیلی درد دارد . . .
لبانت . . .
تابوت حرفهای ناگفته ی دلت شود . . .
.
.
.
آهای رفیق منو که میذارن تو قبر بزن روشونم وبگو:هی رفیق سخت گذشت ولی دیدی گذشت . . .
.
.
.
شب هایم بروز شده اند
دردهایم آنلاین . . .
به مغزم کلیک که می کنم ؛ بالا نمی آید !
.
.
.
چیزیم نیست ، خرد و خمیرم فقط همین / کم مانده است بی تو بمیرم ، فقط همین
از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز / در عمق چشم های تو گیرم ، فقط همین .
.
.
.
هرگز فراموش نخواهم کرد که برای داشتن تو ، دلی را به دریا زدم که از آب واهمه داشت .
.
.
.
خدایا ! خط و نشان دوزخت را برایم نکش !
جهنم تر از نبودنش جایی سراغ ندارم . . .
.
.
.
از روی کینه نیست اگر خنجر به سینه ات می زنند !
این مردمان تنها به شرط چاقو دل می برند . . .
.
.
.
هنوز هم حوالی خواب های شبانه ام پرسه میزنی !
دیر وقت است آرام بگیر . بگذار یک امشب را آسوده بخوابم . . .
.
.
.
ابراهیم که نیستم میگذاری میروی !؟
این آتش نبودنت بر من گلستان نخواهد شد . . .
.
.
.
به آیینه نگاه میکنم . . .
لبخند میزنم . . .
لبخند نمیزند . . .
.
.
.
دیدی آخر مرا لمس کردی ؟
ولی حیف که سنگ قبر من احساس نداشت . . .
.
.
.
فکر تخریب من نباش !
به آخر که رسیدی دست تکان بده ، خودم فرو می ریزم . . .
.
.
.
دیگر حوصله ای نمانده است !
راستی ، مگر حوصله هم جزء آن چیزهایی بود که تو آورده بودی که موقع رفتنت همه اش را بردی ؟!
.
.
.
نوشت سلام نفسم . . .
در حالی که تازه بهم شب بخیر گفته بود . . .
چه اشتباه تلخی !
.
.
.
وقـتی دست فشردیم و قول دادیم . . .
فقــــط ، دست ِ تــو مـردانـه بــود !
و . . . قـــول ِ من !
.
.
.
کاش زندگی من هم مثل دوست داشتن های تو کوتاه بود . . .
.
.
.
درد ِ دل کـه می کنــی ؛
ضعـف هـایـت ، دردهـایــت را می گـذاری تـوی ِ سیـنی ؛
و تعـارف می کـنی کـه هـر کـدامـش را کـه می خواهنــد بــردارنـد ؛
تیــز کننــد . . .
تیــغ کننــد . . .
و بــزننـد بـه روحـت . . . !
.
.
.
لعنت به این روزها !
این روزها که اسم دارند ، شماره دارند ، تعطیلی دارند ،
هفته و ماه و سال دارند ،
اما افسوس که روح ندارند . . .
.
.
.
تو گفتی دوستت دارم و من باور کردم
گناه کدام یک از ما سنگین تر بود ؟
.
.
.
پشت کدام دروازه ی شهر مانده ای که پیدایت نمیکنم !؟
به باد لعنتی بگو
اگر قرار نیست بیایی
با هوایت
هواییم نکند . . .
.
.
.
تـقـصـیـر چـشـمـانـم نـیـسـت . . . !
در دلـم بـه تـازگـی . . . !
چشــمه ی غـم جـوشـیـده . . . !
.
.
.
دلگیـــــــــــرم از کسی ک مرا غرق خودش کرد اما نجاتم نداد . . .
.
.
.
نمیدانم چه کسی دست اتفاق های خوب زندگی ام را گرفته است ، که دیگر نمی افتد . . . !
.
.
.
وقتی دلیل رفتنش مبهمه خیلی به مغزت فشار نیار
همیشه پای کسی دیگر در میان است !
.
.
.
چشمانم را به نابینایی هدیه می کنم تا کسی را که دوست دارم با دیگری نبینم . . .