چشمهایت, از ساعت بیرون زده اند
ناخن هایِ پایم را, سوهان می کشم
خوابت را… از شب هایِ این شهر خواهند چید
تا تمامِ این قندهایِ تلنبار شده در دلم
شاید, از این خوابِ تکه پاره بِپَرَم
دیریست از خداحافظی ها غمگین نمی شوم؛
سر به زانوهایم میگذارم و سنگ صبور خودم میشوم …
من فرزندی به دنیا نخواهم آورد…
نه برای اینکه امـــروز دلم برای تو تنگــ شده استــ ؛
نه برای قدم زدنهــ ــای خاطراتـــ ِ باران …
تو را برای تمام عمـــر … آرزو …
برای تمام روز … برای روشنای تمام هنــوز …
تو را برای همیشه … برای همیشه …
کاش کمی برای شنیدن وقتــ داشتـــی…!
خوش به حال عروسک آویزان به آینه ماشین
کل پستی و بلندی زندگیش را فقط میرقصد !
آدم گاهی دوست دارد برود ولی نـــــرسد …
دوست دارد گریه کند ولی کسی دلیلش را نــــپرسد …
دوست دارد بغض کند ولی بـــــی بهانه …
آدم گاهی دوست دارد گوشه ای از این دنیا را برای خودش پیدا کند …
خودش را بغل کند و آرام آرام خودش را آرام کند …
اونــــــــــی کــهـــ خــیلـــــــــی دوســِــشـــ داریـــمـــ
مـــالــِ مــــــا نــیـــــــســـــ
بــایــد زنــدهـ بــاشــیــمــُ
بــبــیــنــیــمــ نــداشــتــنــشــُ
بــخـوریــمــ حســـرتــِـــشـــــــُ . . .
که وقت های تنهایی نگرانت نشوم؟
با هر بارانی که ببارد، یادت نیفتم
هیچ خاطره ای آن قدر پر رنگ نباشد
امـــروز نــه چـایـــم دارچیــن داشـت
امـــروز آفتــاب بـــود .. بهــــار بــــود…
امـــروز تــــو بایـــد مــی بـــودی
تــو امــروز را عجیــب بـه مــــــن
باید باشد یکی که انگیزه ات باشد برای بیدار شدن
باید باشد یکی که انگیزه ات باشد برای شانه کشیدن توی موهایت ….
باید باشد یکی که شانه هایش پناه گریه هایت باشد ..
یکی که وجودش آرامش بخشت باشد ،
باید آغوشی داشته باشی برای آرام شدن ؛
باید باشد یکی که توجه کند به آدمی …
باید باشد یکی که نشان بدهد شش دانگ حواسش متعلق به توست
آخ که چقدر یکی باید باشد …. که نیست ..
ممکن است فردا خودت را از من بخواهد!
این رابطه به تعادل نخواهد رسید
حالا که فرقی نمی کند کنارت ایستاده باشم یا نه ،
بگذار همه چیز را از وسط قیچی کنم!
تا تو در نیمی باشی و من در نیمی دیگر …
با دستی که روی شانه ات جا گذاشته ام چه می کنی؟!