من گمان میکردم
رفتنت ممکن نیست
رفتنت ممکن شد !
باورش ممکن نیست . . .
.
در ادامه مطلب ببینید…
بی تفاوت نیستم
فقط
دیگه کسی برام
متفاوت نیست !
.
حالم را لک لک بال شکسته میفهمد که میماند و تماشا میکند کوچ جفتش را . . .
.
هیچ کس نمی فهمد
پالتو با دستکش های چرم کافی نیست
گاهی بیرون رفتن در این هوا دلِ گرم می خواهد . . .
همتا هم نداری ک وقت نبودنت ب دلم وعده بدهم شاید ” مثلش ” را پیدا کنم . . .
.
ساعتهای نبودنت دور مچم بسته نمیشوند حلقه میشوند دور گردنم . . .
.
دلم میلرزد هرگاه صدای جدیدی “ سلام ” میکند
دیگرکشش” خداحافظی ” ندارم . . .
.
دلم آب می خواهد و یک قلوپ هوای سالم ، خسته ام از نفس کشیدین میان آدمهای مسموم !
نوازشگر خوبی نبودی
سفید شده تار مویی را ک قسم خوردی با دنیا عوضش نمیکنی !
.