مشکل از اونجایی شروع شد
که خودش رفت …
اما یادش نرفت …
منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار / تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار
تو رفتی شاخه عشقم شکسته / به چشمم شبنم حسرت نشسته
نگاهی هم نکردی وقت رفتن / نگاهی که سراسر اشک بسته
گفتی خداحافظ ! گفتم نمی خواهی مرا ؟ باشد نخواه ! اما ای کاش می گفتی چرا ؟
میروم شاید کمی حال شما بهتر شود / میگذارم با خیالت روزگارم سر شود
ای که از اول جاده به سکوت شدی گرفتار / منو از خاطره کم کن ٬ تا ابد خدا نگهدار
رفتی اما دل من مانده برِ دوست هنوز / میبرم جسمی و جان در گرو توست هنوز
من که زندگیمو باختم ، واسه یه لحظه دیدنت / نزار بازم دل بپوسه ، دوباره وقت رفتنت
باران باشد ، تو باشی ، یک خیابان بی انتها باشد ، به دنیا میگویم : خداحافظ