گاهی دلم می خواهد از خیالــــم تو را بیرون بکشم
و سراپایت را غـــرق بــوســـه کنــــم
هنگام بارش باران سرت را رو به آسمان نگیر
من به بوسه های باران روی صورتت هم حسودی می کنم
داغتـــریـن آغــــوش هـــا را از تنـت
و شیـریـــن تـریــن بــوســـه هـــا را از لبـــانت بیـــرون می کشـــم
بــه تـلـــافـی تمـــام روزهــایـــی کـــه می خــــواهمت و نیسـتـــی …
سـیــاه مـشق ِ پــشت ِ چــشـم هـایــت دسـت خـــط ِ کــیـست !
که بــوســیـدنــش سـجــده ی شکر دارد
دیگر هیچ مزه اى دلچسب نخواهد بود
من تمام حس چشاییم را روى لبانت جا گذاشته ام
روزهــای سختــی در پیــش اســت
بگــذار تــو را کمــی پــسانــداز کنــم
با عبورِ هر نفس در ازدحامِ خاطرهی لبها
ببین چگونه قند در دلم آب می شود به شوق لبت
درست وســـــط پیشــــانـــی ات
می شـــود قبلـــــه گــاه لب هــای مــــــن
بـــــــوسه هــایـــــم را همان جــا حوالـــــه می کنـــــم
نقطه قوت تو نقطه ضعف منه :
بوسه هایت . . .
یک فرصت به من بده که غلط ببوسمت
و تمام طول سال را جریمه ام کن که از روی آن هزار بار تمرین کنم . . .
ایستاده است تا صبح
چشم به راه بوسه ایی که نفرستادی
بیچاره دلم…
طعم لبهای تو شاید جزو چهار مزه ی اصلی نباشه
اما . . .
اصلی ترین مزه های زندگیه !
آغشته به “تو” میشود
روحم ، نفسم ، بند بند وجودم
وقتی در حصار دستانت بوسه باران میشوم . . .
دردهای من دیازپام نمی خواهند
مُسَکن ِ بوسه هایت …
عجیب ، آرامم میکند !
چه اعجازیست
بهار لب هایت
با هر بوسه که میکاری
گونه هایم گل می دهد . . .