هرگز تمامت را برای کسی رو نکن
بگذار کمی دست نیافتنی باشی
آدم ها تمامت که کنند رهـــــایت می کنند
وقت خودکشی ما گرگ هاست
بگذار جنگل بماند برای خرگوش های زیبایی که ادعای شیری می کنند
از تو گفتن سوزش چشم می آورد
و از تو نگفتن تورم گلو
بگویم یا نگویم !
حال آدم خراب پرسیدن ندارد
اما . . . !
دستانش گرفتن دارد
درونم غوغاست ساده میشکنم بایک تلنگر کوچک . . .
اینگونه نبودم . . .
شدم . . .
یا بمون و امید فرداهایم باش یا دیروزم را برگردان و برو !
زمستان سرد نیست
درد است
وقتی دست هایم
تنها خودم را به آغوش می کشند !
ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻭﯼ
ﻓﻘﻂ ﺩﯾﺮ ﯾﺎ ﺯﻭﺩﺵ ﺭﺍ
ﺷﮏ ﺩﺍﺷﺘﻢ . . .
ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮐﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
به مردم این شهر نگید : غلامتم نوکرتم
ساده اند باور می کنند و تو را می فروشند
هر کی بیشتر باهامون بازی کنه رو
ﺑﯿﺨﻮﺩﯼ ﻻﻑ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ و ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺧﻼﻗﯿﻢ
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺧﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ ﺧﻮﺩ ﺑﯽ ﺍﺧﻼﻕ !
اگه از کیفیت کسی که روش زوم کردیم راضی نیستیم
یه کوچولو هم به فکر ارتقای لنزهای خودمون باشیم
ﻣﺎﺩﺭﻡ ، ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺗﺼﻮﯾﺮﺵ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﻭ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﺵ !…
یادش بخیر یه کوچه ۸متری ، ۴تا آجر ، یه توپ پلاستیکی ۲ لایه …
دلخوشیامون خیلی ساده بود …