یا تو را باید دوست داشت
یا باید تو را دوست داشت
شرط سومی ندارد احوالات من . . .
هر چه دلم را خالی می کنم باز هم پر می شود از تو ، چه برکتی دارد دوست داشتنت . . .
.
احتیاجی به تسبیح نیست
دستانت را که به من بدهی با انگشتانت ذکر “ دوست داشتن ” می دهم !
آنقدر دوستت دارم که
پروانه ها گیج می شوند
گل ها تعجب می کنند
و باران دلش آب می افتد !
دو کلام حرف حساب باهات دارم :
” دوست دارم ”
همیشه دوستدارانم و عزیزانی که دوستشان دارم را در ذهنم خوشبخت به تصویر میکشم .
.
کاش باورت نشود که چقدر دوستت دارم تا تمام عمر آنر به “ تو ” ثابت کنم !
ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺑﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ شک ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺁﻏﺎﺯِ ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﻭ ﺣﻮﺍ ﺑﻮﺩﻩ ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ !
نفسهایم را بشمار چون آنها را به قیمت دوست داشتنت از دست میدهم نه برای گذر عمر !
کاش باورت نشود چقدر دوستت دارم تا تمام عمر آن را به تو ثابت کنم . . . !
.
شاید تنها کسی نیستم که دوستت دارم اما کسی هستم که تنها تو را دوست دارم !
سرمایه ام تویی !
از تمامِ دنیا فقط . . .
بی اندازه دوستت “ دارَم ”