تا شاید دود سیگار فضای زخمم را مه آلود کند . . .
هنوز هم به هوای دو نفره بودن هایمان سوال همیشگی را تکرار میکنم . . .
ولی دیگر تو پاسخگوی این سوال تکراری نیستی . . .
خلاصه خیلی فرق کرده ام با روز آخرین دیدار !
دیگر حتی با احتیاط بیشتری دل می بندم !
اما الان حس خوبی دارم از نبودنت !
شبیه دست فروبردن در جیب گرم پالتوی پارسال
برو ای دوست که درد دل ما بسیار است
مرهم دود دل ما فقط این سیگار است
روح دریایی خود را تو مینداز به آب
پشت دریا نبوود شهر بدان دیوار است
با بوی سیگار و طعم تلخ چای مانده . . .
امروز دلم می خواهد غمگین باشم . . .
بعضی انسانها با چشمهاشون گریه نمیکنن
پا میشن ، یه سیگار بر میدارن و میرن تو بالکن . . .
کبریت بکش تا ستارهای به شب اضافه کنیم
به مردمان تنهایی که در آسمان سیگار می کشند . . .
به جای تصویر ریه ای بعد از کشیدن سیگار
قبل از کشیدن سیگار را می گذاشتند…!
دلم میخواد به آسمون نزدیکتر بشم
سیگاری روشن میکنم و به خاموش بودنم فکر میکنم
بیرون میدم دودش رو کمرنگ میشه…
سیگار میسوزد، کم میشود ، ولی تکرار میشود
از هر چیز مقداری باقی می ماند . . .