جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی تا آدم گاهی آنجا جان بدهد…
جلد گرفته ام عشقم را با خیال و خاطره
مبادا که تا بخورد حتی گوشه ی احساسم زیر دست این همه تنهایی
این روزها برای تنها شدن کافیست صادق باشی
نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد!
امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی!
قبل از نبودنت و تنهایی پس از نبودنت
تا بفهمى ورود هر رابطه اى نمیتواند تنهاییت را پر کند
گاهی هیچکس را نداشته باشی بهتر است
آدم های تنها آزروهای کوچکی دارند
شبیه اینکه کسی در خانه را به رویشان باز کند
بی دعوت می آید، بی منت می ماند
اگر آدمهای کره زمین تعدادشان فرد باشد
مدتی ست با تو در خودم زندگی میکنم
این روزها در خودم به دنبال یک کلیک راست میگردم
تا از خودم یک copy بگیرم و کنار خودم paste کنم
آسمان را بین من و تنهایی قسمت می کند
تنهایی یعنی بعضی اشکای بی دلیل ، بی بهانه ، یه دفعه ای ، نصف شبی
تنهایی یعنی آدم واسه گوشیش که تو خونه جا مونده یه میس کال بندازه