و خاطره ها ما را ویران می کنند …
احمقانه است اگر اصرار کنی . . .
تو خیسِ بارانی اما من مثل اتاق زیر شیروانی پُر از خاطره بارانم …
طب سوزنی عجیبی ست مرور خاطراتت
تمام سوزن ها یکجا در قلب آدم فرو می رود !
گاهی دلگرمی یک دوست آنقدر معجزه میکند
که انگار خدا در زمین کنار توست . . .
طوری خاطره بسازید که بعد از شما هم بتواند زندگی کند …
تمام خاطراتمان را مرور کرده ام
زیر همه ی اشک هایم خط کشیده ام
فقط دعایم کن که در “امتحان” نبودنت “رد” نشوم !
پس آسوده خاطرباش که همیشه در خاطرم می مانی !
به خاطراتت بگو اینقدر توی دست و پای من نباشند
دیروز یکبار دیگر جلوی همان نیمکت همیشگی زمین خوردم !