اگر کسی خوبی های تو را فراموش کرد
روزی فراموش خواهیم کرد که چه صدمه ای دیده ایم
چرا گریه کرده ایم و چه کسی باعث ان شد
هر بار قسم خوردم که فراموشت کنم
اما هر دفعه فراموش کردم قسم خوردنم را
آستانه ی تحمل فریاد آدم هایی است
شبها زیر دوش آب سرد رها میکنم بغض زخم هایم را
و من اجباری برای توقف دوست داشتنم ندارم
حکایت جالبی است که فراموش شدگان
فراموش کنندگان را هر گز فراموش نمی کنند
پدر و مادرمان در حال پیر شدن هستند
گاهی باید کسانی را از گذشته مان فراموش کنیم
تلخی دوریت را به دل می کشم روی خیالت اشک میریزم
هیچ وقت خیال نکن تو را فراموش میکنم
شما جزء افرادی هستید که به سختی یادی از ما میکنید
در صورت ادامه این بی مرامی فراموش خواهید شد
زیرا دشمن کهنه مانند مار سیاه است که