به خاطراتت بگو اینقدر توی دست و پای من نباشند
دیروز یکبار دیگر جلوی همان نیمکت همیشگی زمین خوردم !
گاهی میان بی رحمی هایت محبت کنی بد نیست…
نگذار روزی که جدا شدیم. خجالت زده ی خاطره هایم باشی . . .
ترسم ازشبیست که بیدارشوم،خاطراتت هجوم بیاورند و پاکت سیگارم خالی باشد . . . !
ضربدر هاى قرمز میزنم به خاطراتم این روزها
که یادم بماند که یادم نماند این روزها . . .
به صدایت ک معتاد شدم رفتــــی
حالا هر روز خاطره تزریق میکنم . . .
ما خاطره ها را می سازیم
و خاطره ها ما را ویران می کنند . . .
روبرویم ، سراب
پشت سر ، خاطرات
نازنینم ، کدامین طرف سوی توست . . . ؟
صبرکن !
برگرد !
چمدان هایمان اشتباه شده ؛ دلم را ب جای خاطراتت بردی . . .
طوری خاطره بسازید که بعد از شما هم بتواند زندگی کند . . .
به صداییت ک معتاد شدم
رفتی
حالا هر روز خاطره تزریق میکنم
نگران نباش
نمی شود دوستت نداشت
لجم هم که بگیرد از دستت
دفترچه ی خاطراتم
پر از فحش های عاشقانه میشود !
روزی خواهیم فهمید از زندگی هیچ نداریم جز خاطره ای که رهایمان نمیکند . . .
خیلی از خاطره ها لحظه های قشنگ همیشگی میسازند
تقصیر از من است
آن زمان که گفتی قول بده همیشه کنارم بمانی
یادم رفت بپرسم کنار خودت یا خاطره هایت !!