گاهی میان رفتن وماندن هیچ فرقی نیست
درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند
.
.
.
.
.
بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم
بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم
بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم
بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم
.
.
از تو به یک حرف نا روا نکشم دست
هر دو به چشمان دل فریب تو پیدا
.
.
یه روزی گله کردم من از عالم مستی
تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی
من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید
تو قهر کردی قهرت مصیبت شد و بارید
آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم
.
.
باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است
در پایان زندگی خواهیم گفت : کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم
تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم
پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر
.
.
.
.
من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست
.
.
.
چی می شد تو هم منو دوستم می داشتی نازنین
جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین
حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم
طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین
.
.
بگذار آن چه در پایان یک عشق به جای می ماند
خاطرات خوش باشد با من آشتی کن تا دنیا با من آشتی کند
.
.
طعنه و دشنام تلخ این همه شیرین