جاده خیانت را برایت تنگ و تاریک و ترسناک کرده ام
امـــا حالا چه شجـــاع شده ای …
خیانت را در لباس عشق بازی کردن هنر می خواهد
تو پاکت های خالی سیگارم را بشمار،
من هم شماره غریبه هاى توى گوشى أت را
حرف حرف میاره ، پول پول میاره ، خواب خواب میاره
چند سال برای خیانت خوانده ای ؟
آنقدر زیبا عاشق شده ای که آدم لذت می برد
وقتی خیانت درب تمام خانه های شهر را میکوبد
بی هیچ رفتنی و یک همدم که خیانت نداند
می گویی هر طور راحتی ، بوی خیانت می دهی
گفته بودی دوستم داری بی اندازه
تازه می فهمم که بی اندازه یعنی چه
از همان زمانی که جای تو به من گفتی شما
بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی
اگر روزی تهدیدت کردند ، بدان دربرابرت ناتوانند
اگر روزی خیانت دیدی ، بدان قیمتت بالاست
این روزها از حوالیِ تو ، بوهایی به مشامم می رسد
نکند بوی خیانت جایش را به عطر خوشت داده باشد
آنان که بودنت را قدر نمی دانند
هر روز این عشق یکطرفه را طی می کنم
یکبار هم تو گامی بدین سو بردار