روزهای تکراری مرا خسته نکرد !
چیزی که مرا از پا درآورد
تکراری شدنم در چشمان او بود . . .
گاهی وقت ها مجبوری احمق باشی !
روی کاغذ مینویسی دست هایش . . .
روی آن دست میکشی
در ادامه مطلب ببینید…
تـقـصـیـر چـشـمـانـم نـیـسـت . . . !
در دلـم بـه تـازگـی . . . !
چشــمه ی غـم جـوشـیـده . . . !
روزهای بی تو . . .
مثل صبح بهاری بی گنجشک ؛
نه اینکه زیبا نباشد . . .
جذاب نیست !
هیچ کس نمی فهمد
پالتو با دستکش های چرم کافی نیست
گاهی بیرون رفتن در این هوا دلِ گرم می خواهد
از تو گفتن سوزش چشم می آورد
و از تو نگفتن تورم گلو
بگویم یا نگویم !
حال آدم خراب پرسیدن ندارد
اما . . . !
دستانش گرفتن دارد
درونم غوغاست ساده میشکنم بایک تلنگر کوچک . . .
اینگونه نبودم . . .
شدم . . .
یا بمون و امید فرداهایم باش یا دیروزم را برگردان و برو !
زمستان سرد نیست
درد است
وقتی دست هایم
تنها خودم را به آغوش می کشند !