ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﮔﺮﻡ ﻣﯿﺸﯽ که ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺮﻩ هوا ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺮﺩﻩ . . .
تو و خوشبختی چقدر شبیه به همید
اگه دنبالت میام فقط دارم حرفتو گوش می کنم !
آخه خودت گفتی برو دنبال زندگیت … !!!
قاتل ها همیشه چاقو، تفنگ و اسلحه نمی کشند
دل مــــــــرده اما تپیــــــــــــده را !!
حالامن هیــــچ … جــواب این تارهای سفید مــــو را میدهـــی !!
نگاهی به سرم کرد و گفت چه پیـــر شده ای !!
گفتم جبـــــــــــران میکنی !!
ســـیگارش را مــی گــذارد زیــر لبــش و مـــی گــوید:
تــوی جــیــبــم کــه نــه. . .
ﺟــﺪﺍﯾـﯽ ﺑـﻪ ﺭﻭﺯ ﺁﺩﻡ ﭼـﯿــﺰﯼ ﻧـﻤــﯽ ﺁﻭﺭﺩ ، ﺑـﻪ
یه وقتایی دیگه حسش نیست غصه بخوری..
ما چون ز دری پای کشیدیم ، کشیدیم
امید ز هر کس ، بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو بر خاست ، نشیند
از گوشه ی بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن این صید از آغاز غلط بود.
حالا که رماندی و رمیدی ، رمیدیم
روزهایم را خیابان های شهر می گیرند
“بیولوژی” هم نخوانده باشی ، می فهمی چه مرگم شده است !
وقتی توی جیبت پول نباشه، قصابی سر کوچتونم بهت دل نمیده ، چه برسه به عشقت
لطف کن پیش من از دلبر و معشوق نگو
اینجا هرکس از خود به دیگر کس پناه میبرد
و همین طور روان است این داستان زندگی
بعضی وقت ها چیزی مینویسی فقط برای یک نفر
اما دلت میگیرد وقتی یادت می افتد که هرکسی ممکن است بخواند جز آن یک نفر