سکسکه ام گرفته بود . . .
گفتم مرا بترسان . . . !
دستانم را رها کرد . . .
نفسم بند امد . . .
در ادامه مطلب ببینید…
من و تو
جمعه و شنبه بودیم!
هر چه قدر من به تو نزدیک بودم
تو از من دور بودی . . .
آری که چه بی رحمانه آمده است که بماند برای همیشه ، غم تو در دل من . . .
خدایا . . .
نذاشتی با عشقمون زندگی کنیم !
دمت گرم بذار با زندگیمون عشق کنیم . . .
.
انقدر زمین خورده ام که رنگ آسمان را فراموش کرده ام
بوی خاک میدهند تمام ارزوهایم !
ای کـاش . . .
فردا که از خواب بیدار می شویم زندگی یـک رنگ دیگر باشد . . .
همــرنگ آرزوهــایمان. . . !
خواستم هر چیزی را که بوی تو میداد بسوزانم ولی افسوس جانم آتش گرفته . . .
دوست دارم با یکی بشینم و درد دل کنم و بعدش نگم
کاش بهش نمیگفتم . . .
ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﻋﮑﺎﺱ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﭘﻮﻟﺶ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﺭﻓـــــــــــــــــ !